آقا سامیارآقا سامیار، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

آقـــا ســـــامـیــــــار

ده روزگی و رفتن به بیمارستان

پسر نازم ٧ روزگی بردیمت ختنه کردیم خیلی اون روز گریه کردی. من و بابا نتونستیم بیام تو اتاق ختنه عمه جونت اومد.مامان جون باباجونت هم بودن. وقتی تورو آوردن دادن به من خیلی بد گریه می کردی تا اینکه کمی شیر خوردی آروم شدی . ده روزه بودی که رفیم برای باز کردن پانسمان ختنه اونجا اتاقش سرد بود  بعد اینکه آوردیمت خونه سرما خوردی البته مامان از روز اول بدنیا اومدنت سرما داشتم خلاصه نمی دونم بنا به چه دلیلی سرما خوردی اوایل با کمی سرفه بعدش شدت گرفت سرفه های خلط دار.خیلی حالت بد بود رفتیم پیش یه دکتر گفت نباید سرما میخوردی بهت شربت داد بعد که اومدیم خونه بدتر شده بودی نمی تونستی نفس بکشی خلاصه پیش یه دکتر دیگه بردیم اوگفت باید...
11 مرداد 1391