آقا سامیارآقا سامیار، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

آقـــا ســـــامـیــــــار

آقای کچل

بلاخره اینقدر که در گوش ما خوندن که باید موی بچه رو کچل کرد ما هم اغفال شدیم و دست به این کار نامردانه زدیم. اصلا خودم دوست نداشتم بعد کوتاع کردن هم ناراحت شدم ولی آقا سامیار ما هم با مزه شده بود به قول بابابزرگش سرباز وظیفه شده... وقتی بهش میگی موهات کو دست به سرش میکشه   ...
1 تير 1392

یه روز خوب

خیلی وقت میشه تو وبلاگ پسرم چیزی ننوشتم اول که لب تاپ این آقا سامیار خراب کرد درگیر اون بودیم بعدش هم تنبلی مامان آقا سامیار ... بگذریم اومدم دوباره تا از این روزهای برای شما بگم این پسر ما دیگه داره بزرگ میشه و ماجراهایی داره واسه خودش  . اگه بتونم سعی میکنم بگم فعلا از یه روز خوب که با دوستان رفتیم توی دل کوه شروع میکنم. شب جمع رفتیم 2000 خونه خاله خاله ساره بودیم و تا غروب جمع اونجا بودیم خیلی خیلی خوش گذشت جای همه هم خالی...   تازه با کلاه هم مشکل داره به قول خودش ( در .. در ) یعنی درش بیار اینم پدر و پسر در دامان طبیعت   آقا سامیار عشق عینک اینم عکس خانوادگی ... ...
23 خرداد 1392

راه رفتن

پسرم کم کم با گرفتن مبل و راه رفتن تونست قدم برداره و راه بره یه شب که رفتیم مهمونی به کمک خاله ساره و تشویق و جایزه ٥ قدمی راه رفتی فکر کنم ١ سال و ١ ماه بودی. همگی ذوق کردیم کلی خودت ذوق می کردی وقتی می اوفتادی ما برات دست می زدیم بیشتر ذوق میکردی از اون روز به بعد دیگه خوشت اومد و راه میری. خیلی خوشحالم که راه میری عزیزم. ...
27 فروردين 1392

تولد یک سالگی

خیلی زود گذشت یک سال از بدنیا آمدنت گذشت عزیزم هر روز بزگتر میشی و من و بابا حسین هم پیرتر. امروز تولد پسرم بود مادربرزگ اینا با عمه اینا اومدن یه جشن کوچیک خودمونی گرفتیم تو اصلا روبه راه نبودی همش اخمو بودی  این کیک پسرم بی حوصلگی پسرم   از کادو عمه مرضیه و عمه زینب هم خوشت اومد ...
12 اسفند 1391

یه روز پسرم خودش غذا خورد

امروز نهار تصمیم گرفتیم که بزاریم خودت غذا بخوری آخه همش مامان و بابا بهت غذا میدم. اول دستای کوچیکتو کردی تو ظرف با انگشتات برنجو فشار دادی یا بهتر بگم چلوندیش نمی دونستی که باید بخوریش بعدش من وقتی با قاشق بهت دادم تازه فهمیدی خوردنیه اینم عکساش   بقیه عکسا تو ادامه مطلب اول با دست خوب ورزش دادی بعدش با قاشق شروع کردی تازه قاشق هم به من نمیدادی       اینم از سرو وضع شما آخرشم یه بوس خوشکل و خوشمزه دادی ...
14 بهمن 1391

آتلیه عمو یاور

بلاخره عکسهایی که رفتیم رامسر آتلیه عمو یاور گرفتیم بعد از چند ماه انتظار بدستمون رسید البته اینجا آقا سامیارمون ٦ ماهشه. دست عمو درد نکنه...   ...
20 دی 1391